تبریک نوروز
تاریخچه نوروز
نوروز ترکیب وصفی مقلوب به معنی روز نو است و ایرانیان باستان اولین روز هر ماه را "اورمزد" (برگرفته از اهورامزدا) نام گذاشته بودند، چون بین آنها مرسوم بوده و هست که هر کاری را با نام آفریدگار توانا آغاز کنند.
نوروز ترکیب وصفی مقلوب به معنی روز نو است و ایرانیان باستان اولین روز هر ماه را "اورمزد" (برگرفته از اهورامزدا) نام گذاشته بودند، چون بین آنها مرسوم بوده و هست که هر کاری را با نام آفریدگار توانا آغاز کنند.
پیدایش نوروز
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. برپایه برخی افسانها ۳۰۰۰ سال پیش در چنین روزی جمشید از کاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه (منطقه حسنلوی امروزی) بیرون آمد و شدیدا تحت تاثیر آفتاب درخشان و تازگی و طراوت محیط قرار گرفت و آن روز را نوروز نامید و تصمیم گرفت پس از آن، هر سال در چنین روزی آیینهای ویژهی برگزار شود.
در شاهنامه درباره ریشه نوروز چنین آمده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
نوروز پیش از اسلام
اما کوروش کبیر نخستین پادشاهی بود که به نوروز رسمیت داد. او در سال ۵۳۴ پیش از میلاد دستور داد ترفیع نظامیان، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمان، پاکسازی محیط زیست در این روزها باشد. البته ۴ سال پیشتر هم، یعنی در ۵۳۸ پیش از میلاد، کوروش پیش از فتح بابل نوروز را در آنجا جشن گرفته بود. در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته میشد.
در این دوران، جشنهای گوناگونی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان دست کم شش روز طول میکشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم میشد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین برگزار و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا میشد.
در هر یک از روزهای "نوروز عام"، طبقهای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشهوران و اشراف) به دیدار شاه میآمدند و شاه به سخنانشان گوش میداد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی میآمدند.
نوروز هخامنشی
در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در ۱۲ ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند، چون معتقد بودند که هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن کنند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد.
نوروز پس از اسلام
در دوران سلجوقیان، به دستور جلالالدین ملکشاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشماری که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یکبار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را بهجای ۳۶۵ روز برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاهشماری از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.